۱۳۸۸/۰۴/۱۹

نقش فروهر در تخت جمشید و مفاهیم آن





نقش فروهر در بسیاری آثار دوره هخامنشی به ویژه در تخت جمشید دیده می شود واقعا این نماد چیست بعضی به اشتباه آن را خدا نامیده اند در حالی که این نقش اصلا ارتباطی به خدا ندارد بلکه تنها نمادی است از یک مفهوم بزرگ و عمیق .
واژه فروهر (نگاره بالا) به معنی نیروی پیشرفت و بالندگی است که از نیروی الهی نشات گرفته و یکی از نیروهای پنج گانه وجودی انسان می باشد
1 : « سر » ، كه به شكل پير سالخورده‌ و جهانديده و گرم و سردروزگار چشيده كه در حلقه يا چنبره زمان تجربه آموخته و با بدي‌ها و ناپاكي‌ها بستيزند و مراحل ترقي و كمال را با متانت و صبر وشكيبايي طی کنند. نگاره فروهر از سر تا به کمر به صورت پیرمردی جهان دیده با کمال و تجربه و دانایی است تردیدی نیست که نورانیت انسانها به خاطر نزول نور ایزدی بر دل آنهاست و هر که این نور را همراه داشته باشد انسان کامل است پیر موجود در نگاره فروهر تمثیل و نماد انسان کامل است
2:مرد با دستهای برافراشته به سمت بالا به خداوند يكتا روي آورده و درهر كاري به او توكل و ايمان دارد . دستهای افراشته به طرف بالا، نشان ستایش به درگاه اهورا مزدا می باشد
3: حلقه نماد پیمان الست حلقه در دست چپ نشان پیمان با خداوند یکتا می باشد که در روز الست با خدای یگانه بسته شده و نمادین بودن آن امروزه نیز حفظ شده است در زناشویی دختران و پسران ایرانی با تبادل انگشتری (حلقه ) پیمان زندگی مشترک بسته می شود در نگاره فروهر چون دست راست دراین جهان به پیمان عمل می کند ( در حال دعا ونیایش ) حلقه ی پیمان را در دست چپ گرفته است
4 : دو بال گشاده شاهين نشانگر آن است كه شخص بايد همواره به سوي كمال و روشنايي و رسايي و ترقي و پيشرفت پرواز نموده تا به سوي بلندي و سرافرازي به جلو برود .
5 : دو بال سه طبقه نماد اندیشه نیک گفتار نیک کردار نیک بالهاي گشاده به سه طبقه قسمت شده است كه نمودار سه شعار مقدس انديشه و گفتار نيك و كردار نيك است و اين پيشرفت به جلو نبايد شخص را به غرور و انحراف بكشاند . این دو بال تمثیلی از پرواز فروهر انسان با بالهای اندیشه و گفتار و کردار نیک به سوی موطن ازلی و ابدی است .
6: دایره بزرگ نماد زمان بی آغاز و بی انجام نماد ازل و ابد بر دور کمر نگاره فروهر حلقه ای است که کنایه از زمان بیکران از لحاظ ابدی و ازلی بودن است و برگشت اعمال و کردار انسان به خود او می باشد.همچنین کنایه از آماده به خدمت بودن آمادگی برای انجام کاری
7 : دو رشته نماد دو گوهر همزاد خوب وبد دو رشته آویخته که نشان سپنتامینو و انگره مینو می باشد نشانگر دو گوهر نيكي و بدي است كه در ابتدای تولد هر انسان با او متولد می شود و انسان بايد با كوشش و عقل و خرد و نيروي نيكي ، بر بدي‌ها و هواي نفس و شهوات و اهريمن خويي پيروز گردد .
8 : دامن سه طبقه نماد اندیشه ی بد گفتاربد کردار بد دامن سه طبقه که نشانه بد اندیشی، بد گفتاری و بد کرداری می باشد که باید به زیر افکنده شود. انسان کامل بايد در طول زندگي اين سه صفت زشت به زير افكند تا از شر كجروي ها و پليدي‌ها رهايي يابد . با ديدن بيشتر اين نگاره‌ كه نيمي انسان و نيمي با بال پرنده است

جزئیات کامل ثخث جمشید

تخت جمشید , پارسه , پرسپولیس
بر اساس خشت نبشته ها و سنگ نبشته های کشف شده در تخت جمشید نام اصلی آن پارسه است.بر اساس سنگ نبشته ای که روی دیوار تچر از زمان ساسانیان باقی مانده در آن زمان اینجا را صد ستون می نامیدند.پس از اشغال ایران توسط اعراب مسلمان , ایرانیان برای جلوگیری از دچار شدن این بنا به سرنوشت مجسمه های بودا در افغانستان اینجا تخت سلیمان یا مسجد سلیمان نامیدند که نام پیامبری است که در قرآن آمده و مورد احترام مسلمانان است.پس از خلق بزرگترین اثر حماسی جهان ,شاهنامه , توسط فردوسی بزرگ , جمشید پادشاه اسطوره ای ایران باستان جانشین نام سلیمان شد و ایرانیان گفتند شاهی که در اینجا بر روی تخت ها روی دست افراد در سنگ نگاره ها نشان داده شده جمشید است و اینجا را تخت جمشید نامیدند.اروپاییان اینجا را پرسپولیس می نامند که به معنای مرگز تمدن پارس یا شهر پارسیان است.عمر,ساخت و تخریب تخت جمشید
ساخت تخت جمشید که یکی از برترین بناهای تاریخی جهان است در حدود دو هزار و پانصد سال پیش به دستور داریوش بزرگ شروع شد و توسط جانشینان وی ادامه یافت و تغییراتی در ساختمان اولیه آن داده شد . بر اساس خشت نبشته های پیدا شده در آنجا تمام کسانی که در تخت جمشید کار می کردند حقوق می گرفتند و در آن زمان قانون بیمه داشتند . جالب است بدانید که زنان نیز آنجا کار می کردند.درباره تخریب تخت جمشید دو عقیده وجود دارد : عده ای تخریب آن را به اسکندر مقدونی نسبت می دهند که آنجا را به انتقام آتش زدن ارگ آتن توسط خشایار شاه , آتش زده و ویران کرده و عده ای اسکندر را چهره ای ساختگی می دانند که هرگز به ایران نیامده . خاکستر های حاصل از سوختگی در هنگام کشف های باستان شناسی در کاخ صد ستون کشف شد.بعضی معتقدند که اعراب نیز آسیب های به مجسمه ها وارد آورده اند.سکوی تخت جمشیدتخت جمشید روی سکویی به وسعت 135000 متر مربع در دامنه غربی کوه رحمت (میترا , مهر (خورشید)) با یک دیوار قطور اطراف آن ساخته شد . بعضی تاریخ دانان بر این باورند که انتخاب محل تخت جمشید بر اساس علوم نجوم بوده است. آثار مهم تاریخی تخت جمشید عبارتند از: پلکان ورودی , دروازه ملل , کاخ ها , دروازه نا تمام , خزانه , سنگ نبشته ها , تصاویر سنگی , موزه , حوض سنگی , چاه سنگی و سیستم آب زیر زمینی (لطفا برای جهت یابی دقت کنید که کوه در شرق تخت جمشید است)
پلکان ورودی (1) شکل 1 تصویر بازسازی شده ی ورودی تخت جمشید را با تصویر کنونی آن مقایسه می کند . ورودی تخت جمشید پلکان دو طرفه ای است که 111 پله با ارتفاع 10 سانتیمتر و طول 7 متر دارد. شکل کلی پلکان شبیه آغوشی ست که بر روی شما گشوده شده و با مهربانی شما را در آغوش می کشد. (محل چرخش پله ها را به جای آرنج تصور نمایید) سازندگان , سنگ ها را چنان استادانه بر روی هم سوار کرده اند که تنها گذر 2500 سال و فرسایش می تواند نشان دهد که تمام پله ها یکپارچه نیستند.پله ها را کوتاهتر از معمول ساخته اند.درباره کوتاهی پله ها چند نظریه وجود دارد . عده ای می گویند بعضی از بزرگان که به تخت جمشید می آمده اند افراد سالخورده ای بوده اند , کوتاهی پله ها برای راحتی آنان هنگام بالا رفتن است .نظریه دیگری می گوید که با اسب به داخل تخت جمشید می رفتند. این نظریه به دو دلیل قابل قبول نیست. اول : اسب را به داخل قصری چنین با شکوه نمی برده اند. دوم : تمام پله های تخت جمشید کوتاه است , آیا می توان پذیرفت که ا اسب وارد کاخ های سر پوشیده می شده اند ؟ نظریه دیگری می گوید پله ها را کوتاه ساخته اند تا ابهت مهمانان هنگام بالا رفتن از پله حفظ شود.پهنای پله ها نشان می دهد که افراد زیادی می توانند با هم از آنها بالا بروند و می توان نتیجه گرفت که عده ی زیادی در جشن های زیادی که در آنجا برگزار شده شرکت می کرده اند.
دروازه ملل (2)پس از بالا رفتن ار پله ها یک ورودی با شکوه را می بینیم (شکل 2) . دو گاو نر بزرگ ورودی را تزیین کرده اند , که سر آنها از بین رفته است . بر اساس یکی از عقاید ایرانیان باستان , گاو نخستین موجود آفریده شده توسط اهورامزدا (خداوند جان و خرد) بوده و در زمان ساخت تخت جمشید موجود عزیز و دوست داشتنی بوده است از گاو به عنوان نگهبان در تخت جمشید استفاده شده است . سه سنگ نبشته به زبان های پارسی باستان , بابلی , ایلامی با خط میخی بالای بدن گاو ها نوشته شده است . برای جلوگیری از تخریب آنها را در بالاترین بخش ورودی و خروجی نوشته اند . در این سنگ نبشته ها آمده است که خشایارشاه به یاری اهورامزدا این دروازه را برای تمام ملل که از آن عبور می کنند ساخته است. به همین جهت به آن دروازه ملل می گویند. پس از عبور از ورودی , به سالن انتظار می رسیم که دیواری خشتی , سه در چهار ستون و سقف داشته است . میهمانان روی کرسی های پیوسته اطراف (شکل 2آ) می نشستند تا اجازه ورود بگیرند .
دو موجود خیالی با سر انسان , بال افراشته عقاب و بدن گاو درگاه شرقی دروازه ملل را تزیین کرده اند (شکل 2ب) . (عقاب نشان پرچم ایران باستان بوده)تفاوت بین مجسمه های ورودی و خروجی نشان می دهد که مجسمه ها نه تنها برای تزیین بلکه برای گفتن عقیده ها ساخته شده است . بال عقاب و بدن گاو بسیار قوی هستند , انسان نیز به دلیل قدرت تفکر که در سر اوست داناترین موجود است . صورت این دو مجسمه تصویر شاهان را نمایش می دهد. بنابراین این مجسمه ها شاه را بعنوان مجودی قوی در حال نگهبانی از کشور نشان میدهد. گاه گفته می شود این تصویر سنبل قدرت سیاسی شاهان است .
حوض سنگی (3)سنگی بزرگی به وزن 150 تن در جنوب دروازه ملل قرار دارد (شکل3) .اضلاع این سنگ موازی با جهت کاخ های تخت جمشید است . به همین دلیل وجود آن در این مکان باید دلیلی داشته باشد . گاه گفته می شود که این سنگ نوعی حوض یا آب نما بوده است .
کارگاه تخت جمشید پس از خروج از در شرقی دوازه ملل ما می توانیم دو سر ستون را در سمت چپ خیابان سپاهان که دروازه ملل را به دروازه ناتمام وصل می کند را ببینیم (شکل4) . سر ستون ها در همانجا کشف شده اند . گفته می شود که آنجا کارگاه سرستون سازی بوده است . این موجود افسانه ای دارای سر عقاب , کوشه گاو و پنجه های شیر است.
تخت جمشید چه بوده :عقاید مختلفی درباره تخت جمشید وجود دارد : پایتخت , خزانه , مکان مقدس , یا مکان برگزاری جشنها , مرادی غیاث آبادی معتقد است تخت جمشید نوعی سازمان ملل برای دنیای آن روز یا مجلس بزرگان و دانشمندان ایران بوده است.موزه (5)برای اینکه تصویری از کاخ ها قبل از تخریب داشته باشید پیشنهاد می کنم قسمت بیرونی موزه را ببینید که مانند کاخ های هخامنشی بازسازی شده است . هر کاخ ساخته شده بود از یک دیوار گلی , تعدادی ستون و سرستون و سقف بر روی آنها , یک سالن مرکزی و چند اتاق و ایوان در اطراف آن . تصویر (ت) نقاشی زیبایست که توسط خانم زهره پرویزی کشیده شده است و بخشی از تزیینات داخلی کاخ ها را نشان می دهد . بخشی از تزیینات اصلی کشف شده بر دیوار های داخل کاخ ها نیز در راهرو غربی بیرونی موزه روی دیوار نصب شده است .

پاسارگاد

پاسارگاد باغ ایران شهر باستاني پاسارگاد,پايتخت كوروش كبير اكنون در كنار روستاي مادر سليمان در 138 كيلومتري شيراز،با فاصلةسه كيلومتري جادة اصلي شيراز به اصفهان قرار دارد. براي ورود به دشت مرغاب « دشت مرغ آبي»،از سمت شمال و از پهنةعريان ده بيد،بايد نماي جديدي را پذيرا بود. بعد از منظرةناقص قبلي با موانع سنگ آهكي به شدت فرسايش يافته ،زمين وسيع و هموار شده،رديف بلند سپيدارها و بيدها نشان از وجود چشمه سارهاي لبريز از آب دارد و قطعات وسيع زمين زراعي براي نخستين بار ظاهر ميشود، درةكوچك مرغاب 25 كيلومتر طول و حدود 12 كيلومتر عرض دارد و تمامي باريكه كشت شدةآن تقسيم بندي شده و تا زمينهاي مرودشت در جنوب آن پيوند ميخورد. حاشيةاين دشت را دورنمايي از تپه ها با شيب ملايم،احاطه كرده است.سرمايةاصلي دشت پاسارگاد جدا از خاك رسوبي حاصلخيزش رودخانه آن ميباشد، رود پلوار ( در ايران باستان از آن به عنوان «رود مادي» و يونانيان «مدوس» ياد كردهاند.) كه در شمال،از نزديكي دهي كه در قديم آن را پرواب ميخوانده اند،در 50 كيلومتري غرب ده بيد،سرچشمه گرفته و پس از گذر از دشت پاسارگاد در 15 كيلومتري تخت جمشيد به رود كر ميپيوندد و به درياچةبختگان (نيريز) ميريزد. پاسارگاد به عنوان اولين پايتخت امپراطوري بزرگ هخامنشي چه در زمان خود كوروش كبير چه بعد از آن در نزد هخامنشيان و ايرانيان اهميت داشته است،بطوريكه در نقشهاي از جهان كه در سال 1960 ميلادي (1339 خورشيدي) در واژه نامةتبتي « شانگ شونگ» در دهلي چاپ ميشود كرةزمين را بصورت مستطيلي ميبينيم كه دور آن را آب فرا گرفته است. در داخل آن ، تصاوير ذوزنقه ها و مستطيل هاي كوچك رسم شده و نام هر كشور در آن آمده است در اين نقشه ،پاسارگاد،مركز جهان ذكر شده و به همين دليل حدس زده ميشود كه اين نقشه در آغاز شاهنشاهي هخامنشي رسم شده باشد. مجموعه آثار باقي مانده از پاسارگاد از دورة كوروش كبير در محوطه هاي به پهناي 2 و درازاي 3 كيلومتر گسترده است. اين آثار از جنوب به شمال به پنج گروه زير تقسيم ميشوند: 1- آرامگاه كوروش كبير به عنوان شاخصترين عنصر اين مجموعه.2- مجموعه كاخها در 5/1 كيلومتري آرامگاه شامل كاخ پذيرايي يا بارعام،كاخ دروازه يا كاخ انسان بالدار، پل،باغ با آبگذرها و حوضچههاي سنگي،Pavilion هاي الف وب و كاخ اختصاصي يا مسكوني.3- ساختمان زندان يا آرامگاه كمبوجيه.4- صفه عظيم تُل تخت يا تخت سليمان و باروي خارجي آن.5- محوطة مقدس در شمال غرب صفه.از پاسارگاد به عنوان پايتختي پر باغ ياد شده است. كه در آن كاخهايي با طرفين باز در داخل محوطهاي مشتمل بر باغهاي وسيع و مكمل قرار دارد.در بررسي باغهاي سلطنتي آشور و بابل مي بينيم كه باغ همواره بخشي مجزا يا مكمل براي كاخ تعريف ميشده است اما ميتوان گفت كه كاخهاي كوروش كبير با ايوانهاي طويل و فضاي باز اطراف خود به عنوان بخشي مكمل از طرح مفصلي به كار رفتهاند كه در آن، به تعبيري،خود باغ بصورت اقامتگاه سلطنتي در ميآيد. تمايل كوروش كبير در تأييد بر فاصلةپايتخت خود از تمامي سرزمينهاي متخاصم احتمالاًً يكي از عوامل متعددي بود كه او را راهنمايي كرد تا كاخهاي خود را به نحوي استثنايي در محيطي فاقد استحكامات دفاعي و در ميان مجموعهاي از باغها ايجاد كند ثانياً ميتوان حدس زد كه علاقةآشكار كوروش كبير براي به نمايش گذاشتن معيارهاي جديد در بكارگيري سنگ ( كه پس از فتح لوديه در اختيار او قرار گرفته بود) يكي از عوامل اصلي در ترغيب او به احداث آبگذرها و حوضچههايي از سنگ خوشتراش بود. روايت است كه كوروش اولين كسي بود كه درختكاري رديفي منظم (بسان نظم نظامي) را دستور داد. به دست خود،زيباترين درخت را مدالهاي جواهر نشان بخشيد. جايزه كشاورزي داد. جشن درختكاري معمول داشت. اما سواي هر نقشي كه اين ملاحظات گذاري «سياسي» در شكل دهي الگوي مجموعةمورد بحث داشتهاند، اين تعادل كلي و ظرافت باغ پاسارگاد ( و بسياري از دستورالعملهاي تجربي براي شكل دهي اصولي محيط باغ) بود كه تأثير طويل المدت آن را تضمين كرد.شهر- پايتخت كوروش كبير بصورت مجموعهاي باغ اندر باغ بوده، از طرفي باغي كه آرامگاه را احاطه كرده بود و در كنار آن باغي كه مجموعة كاخها را در برداشت. همة اينها با نظامي خاص در كنار هم و مرتبط به هم قرار داشتهاند. اما اگر اقدامات پادشاهان بعدي هخامنشيان چون داريوش را در پاسارگاد در نظر بگيريم و با توجه به آنچه كه هم اكنون از پرديس پاسارگاد بجاي مانده ميتوان با بعضي از پژوهشگران هم عقيده شد كه شهر پاسارگاد شهري بود كه هرگز كامل نشد و بطبع باغ پاسارگاد باغي كه هنوز تكامل نيافته بود و اين مسئله ما را در پي بردن به نظام اوليه و يا نظامي كه قرار بود باشد دچار مشكل ميكند. در هر حال با بررسي آنچه كه به ما رسيده به يكي از ماندگارترين ابداعات هخامنشيان در عرصة طراحي باغ يعني الگوي چهار باغ در پرديس پاسارگاد ميرسيم كه براي نخستين بار در نيمة دوم قرن 6 قبل از ميلاد توسط كوروش كبير به وجود آمده است.مجموعه آبروها وحوضچه هاي سنگي در پاسارگاد براي اولين بار در سال 1950 ميلادي توسط آقاي علي سامي شناسايي شدند، اما طرحي كه ما را به سمت طرح چهارباغ در پاسارگاد رهنمون ميكند در سال 1965 ميلادي به وسيلةاستروناخ باستانشناس انگليسي تهيه شد. آنچه اكنون در پاسارگاد از اين آبروها و حوضچه ها مانده به اين شرح است:مجموع آبروهاي شناسايي شده 1100 متر ميباشند كه پرديسي را به ابعاد 250*300 متر مربع تشكيل دادهاند كه يكي ديگر از خصايص باغ ايراني كه همانا كاربرد مربع و مستطيل در طراحي باغ ميباشد را نشان ميدهند. اين آبروها از بلوكهاي خوشتراش و متصل به هم سنگ آهك تشكيل شدهاند كه به شايستگي با معماري كاخهاي مجاور همساني دارند. اين سنگها بدون زيرسازي روي زمين كار گذاشته شدهاند و هيچ گونه بست يا اتصالي بين آنها بكار نرفته در حالي كه تمامي ساختار يكپارچه به نظر ميرسد. ترازبندي اين آبروها اعجاب آور است بطوري كه اختلاف تراز بين دو حوضچه گوشه ها ( كه در انتهاي ايوان جنوب شرقي كاخ اختصاصي قرار دارند) بيش از دو سانتيمتر نيست.وضع كنوني آبروها بسيار آشفته است، از آنجايي كه زماني اين محوطه به عنوان زمينهاي كشاورزي اهالي روستاي مادر سليمان زير كشت بوده بسياري از سنگها متلاشي شدهاند و از جاي اوليه خود جابجا گرديده اند.پهناي آبگذرها 25 سانتيمتر،عمق آن 12 سانتيمتر وكنارةسنگي به عرض 16 سانتيمتر آنها،در گذشته هم تراز زمينهاي اطراف بوده است ، اين آبروها را حوضچه هاي زيبايي همراهي ميكنند؛ در هر گوشه و همچنين در خطوط مستقيم،به فاصلةتا 14 متر از يكديگر قرار دارند.حوضچهها مربع شكل از سنگهاي يكپارچه آهكي با بيش از 90 سانتيمتر مربع مساحت،سانتيمتر عمق و لبههاي برجسته و پرداخت شدهاي به عرض حدود 18 سانتيمتر ميباشند. تنها اين حوضچه ها هستند كه شالودهاي بصورت يك لايه سنگ دارند.به نظر ميرسد كه اين حوضچه ها علاوه بر ايجاد زيبايي بصري در كل مجموعه، در حركت آب در اين مسير با شيب اندك،هم كمك ميكردهاند به اين صورت كه با نگهداشتن آب و در نتيجه افزايش فشار،حركت را تسريع ميبخشيدند. همچنين نقش مقسم در دو راهيها و سه راهيها را هم ايفا ميكرده اند. 30 عدد حوضچهدر مسير كناري و 43 عدد در مستطيل مركزي وجود داشته اند كه در حال حاضر تعداد اندكي از آنها را ميتوانيم مشاهده كنيم.آب رودخانة پلوار از مسيرهاي فرعي وارد اين آبروها و حوضچهها ميشده و پس از گردش در پرديس پاسارگاد و به احتمال زياد آبرساني به آن،خارج ميگرديده است. طراحي اينكه آب از آبروهاي شرقي،كنار pavilion الف،وارد مجموعه ميشده و توسط حوضچهاي به دو شاخه تقسيم،قسمتي وارد آبروهاي بيروني گرديده و مجموعه را دور زده و قسمتي طرح چهارباغ مركزي را تشكيل داده و در كنار pavilion ب به هم ديگر رسيده و به ساير بخشهاي محوطة پاسارگاد ميرود،نشان از مهندسي دقيق آب و ارتباط آن با باغ دارد. نظام كاشتن گياهان در اين باغ هم ميتواند قابل توجه باشد. هر چند بعد از 2500 سال و تغيير آب و هوا و در نتيجه تغيير پوشش گياهي منطقه، بازسازي تصويري آن مشكل است. مرحوم پيرنيا در مجلةهنر و مردم به طور مفصل پوشش گياهي را در باغهاي ايراني تشريح كرده است.1به اين صورت كه هر بخش از باغ كه به شكل مربع يا مستطيل است به مربعهاي كوچك تقسيم و در هر رأس اين شبكةمربعي يك درخت كه عمر طولانيتر دارد كاشته ميشد و سپس اين مربعها به مربع كوچكتر تقسيم و در هر رأس آن درختان با عمر متوسط و به همين ترتيب درختان با عمر كوتاه در رئوس مربعهاي ميان آنها كاشته ميشد. اين نظم هندسي به قدري دقيق بوده كه از هر طرف نگاه ميكردند، رديف درختان ديده ميشده است. اين نظم از نظر عملكردي به گونهاي بود كه در اثر گذشت زمان و جاي گزيني احتمالي درختان از بين رفته تا زمانهاي طولاني حفظ ميشد و شكل كلي باغ از بين نميرفت ، و بعلاوه امكان نورگيري منظم همةدرختان فراهم ميشده و به ناگهان قسمت اعظمي از باغ خالي از درخت نميشده است . در مقابل بنا هم ( در اينجا،كاخ اختصاصي)، فضاي باز و كشيدهاي بود كه در چشم انداز اصلي واقع ميشد. در اين فضا درختان بلند نمينشاندند،معمولاً گياهاني مي كاشتند كه زياد بلند نشود و منظرباز را سد نكند و در عين حال هميشه زيبا باشد.اين فضاي باز به وسيلةآب گذرهاي متقاطع به چهار قسمت تقسيم ميشده است و پرديس پاسارگاد را به بنياديترين عامل باغ ايران يعني چهارباغ تبديل ميكرده است. قسمتهاي زيادي از اين چهارباغ در دورههاي بعد از بين رفته است،بطوريكه در دورنماي طولي و مركزي باغ ،آبروها و حوضچههايي پيدا نشده است،كه دو احتمال وجود دارد؛ يكي اينكه اين آبروها به طور كلي از بين رفته اند يا اين مسير بر عكس مسير عمودي خود فاقد آبرو بوده است. كاخهاي پاسارگاد در اين محدوده كاخ بارعام يا پذيرايي و كاخ اختصاصي يا نشيمن ميباشند. كاخ بارعام با اينكه ارتباط مستقيم با پرديس مورد بحث ندارد اما جهت قرارگيري آن بگونهايست كه طويلترين ايوان ستوندار آن رو به فضاي سبز روبرو ميباشد. اما در مورد كاخ اختصاصي همين بس كه اورنگ پادشاه در ايوان طويل كاخ روبروي بخش مركزي باغ و در امتداد يكي از محورهاي چهار باغ قرار داشته و ايوان نيز به مثابه يك نردة دايمي و سنگي براي باغ بود كه كوروش كبير،پادشاه هخامنشي،ميتوانست در سايةاين ايوان بنشيند و از منظرة باغ لذت ببرد. حاشيهاي از سنگ سياه در نزديكي لبه ايوان ميتواند بخش مكملي براي مجاري سنگي باغ باشد.ميتوان گفت كاخ اختصاصي با پرديس روبروي آن بخش اندروني و خصوصي پادشاه هخامنشي بوده كه از بخش عمومي ( بارعام و ....) با تعريف وروديهايي جدا گشته است.اگر به پلان مجموعه توجه كنيم ميبينيم كه دو بناي كوچك كه استروناخ به عنوان pavilion هاي A و B از آنها نام برده به عنوان مدخلهاي اين حريم قلمداد ميشدهاند. Pavilion الف يا A ،/19*21 متر مربع وسعت و اتاق مركزي آن به ابعاد 90/7*45/10 متر ، شامل 2 ستون بوده و ايوانهاي اصلي 4 ستوني،جهت شرقي ـ غربي داشته و رو به باغ ميباشند،ايوانهاي فرعي تك ستوني بودهاند.Pavilion ب يا B در فاصلة 12 متري كاخ بارعام،*24 متر مربع وسعت و اتاق مركزي 4 ستوني1۰/10*60/11 متر مربعي داشته،ايوانهاي اصلي اين بنا عمود جهت Pavilion الف و روبروي باغ ميباشد و ايوانهاي فرعي 2 ستوني بوده است.Pavilion ذكر شده توسط استروناخ به كوشك ترجمه شده است. با توجه به تعريف كوشك در باغ ايراني16 و مقايسه آن با اين دو فضا ،آنها را نميتوان كوشك ناميد،در اين مقاله ترجيح داده شده است آنها را همانpavilio بخوانيم .17 اينكه چه كاربردي داشتهاند؛ چون ورودي بخش خصوصي يا اندروني شاه هستند ميتوانند نگهباني يا ايستگاه بازرسي يا چيزي شبيه اينها باشند،به هر حال اين موضوع جاي بحث و بررسي بيشتري را ميطلبد. شايد گزارشهاي مركز شرق شناسي ليون توسط باستان شناس فرانسوي كريستوف نبچ ري بوشالو كه بوسيله روشهاي مختلف جستجوي سطحي از سال 1999 در پاسارگاد شروع شده و تا بهار امسال ( 1382 شمسي، 2003) ادامه داشته به دستمان برسد بسياري از ابهامات در مورد محوطة پاسارگاد و بلاخص پرديس پاسارگاد رفع گردد و بتوان به يك نظام منسجم در ارتباط آبروها با هم و اين دو فضاي جانبي و .... دست يافت.